۱۳۹۵ تیر ۱۰, پنجشنبه

خاطره اول اسپنک(نقطه عطف)

وقتی که سال سوم دبستان بودم (دقیقا سال 1373)از تهران سَر به شهریار-روستای فردوسیه نقل مکان کردیم من اون سال باید به مدرسه جهاد فردوسیه میرفتم و اطلاعی نداشتم که مدرسه اونجا بر خلاف مدرسه قبلیم بسیار تنبیه بدنی از جمله با چوب به کف دست و ملاج زدن و اُردنگی و پس گردنی رایجه و فکر می کردم تنبیه در کونی تنها تو کارتون های تام و جری وجود داره

Image result for spaking in tom and gery

تو مدرسه جهاد اتاق معلم ها پنجره ای رو به حیاط مدرسه داشت و اول سال سر صف ناظم مدرسه که فردی میان سال و تنومند بود و بچه ها علی اقا صداش می کردن به همه اخطار داده بود که از پنجره ،اتاق معلم ها رو نگاه نکنن ولی من که به قوانین اون مدرسه اشنا نبودم اخطارش رو زیاد جدی نمی گرفتم و اتاق معلم ها رو با وجود اینکه چندتا از هم کلاسیهام بهم گفته بودن این کارو نکنم نگاه می کردم



یک ماه از شروع مدرسه گذشته بود یک روز تو زنگ تفریح داشتم اتاق معلم ها رو دید میزدم تو عالم هَپَروت خودم بودم  که ناگهان کونم به شدت سوخت  به سرعت روم رو به عقب برگردوندم که ناگهان از ترس خشکم زد علی اقا رو با تَرکه ای در دست دیدم علی اقا با تَرکه ضربه ای به کونم زده بود 

   

کونم به شدت می سوخت این اولین بار بود که تو عمرم کتک می خوردم اونم چه کتکی "اسپنک" از خجالت سرخ شده بودم و از ترس دهنم باز مونده بود می خواستم کونم رو بمالم ولی روم نمی شد علی اقا در حالی که لبخندی تمسخر آمیز به لبش داشت گفت:"دیگه اونجا رو نگاه نکن باشه پسر خوب "و راهش رو کشید و رفت 

 

یکی از بچه های سال پنجمی که بسیارتُخص بود و شاهد ماجرا بود با دور شدن علی اقا زد زیر خنده و گفت :بدبخت رو نگاه کن شوکه شده هنوز نمیدونه از کجا خورده در حالی که از خجالت و تحقیر بقض کرده بودم راهم رو کشیدم و به طرف دستشویی رفتم تو دستشویی شلوارم رو پایین کشیدم و شروع کردم به مالیدن کونم تا سوزشش کم بشه تو دست شویی موندم تا زنگ بخوره وقتی زنگ خورد و از دستشویی بیرون اومدم همون پسر من رو دید و گفت :تا حالا داشتی تو دست شویی چیکار می کردی ؟داشتی کونت رو میمالیدی ؟و با تمسخر گفت :"یادت باشه دیگه اونجا رو نگاه نکنی باشه پسر خوب"
 
 


........ 
ضمیمه:
چرا این خاطره یک نقطه عطف است ؟
منشا نقطه عطف از علم ریاضیات است در ریاضیات به نقطه ای که نمودار از حالت ماکزیمم به حالت مینیمم تبدیل میشود و برعکس نقطه عطف می گویند در زندگی نیز اطفاقی که باعث می شود زندگی یک فرد دگرگون شود را نقطه عطف می گویند این خاطره نقطه عطف زندگی من است چون شخصیت جنسی من را در اینده همین اطفاق شکل می دهد .



  

  

تحلیل خاطره اول اسپنک

در مورد خاطره اول اسپنک چند نکته کلیدی وجود داره :
1)من اولین تنبیه بدنیم با اسپنک اغاز شد 
2)علی اقا لبخندی تمسخر امیز به لب داشت و از کاری که کرده بود لذت برده بود
3)من بدون هشدار قبلی اسپنک شدم
4)دانش اموزی من رو چندیدن بار تحقیر کرد و جمله "دیگه اونجا رو نگاه نکن پسر خوب"رو تکرار کرد 


  
  

خاطره دوم اسپنک

تو مدرسه جهاد به سال چهارم رفته بودم و خاطره اسپنک شدن در سال سوم رو فراموش کرده بودم (ولی نه انقدر که دوباره اتاق معلم ها رو نگاه کنم)تو اون یک سال با علی اقا رفیق شده بودم علی اقا تو حیات مدرسه در زنگ تفریح داشت گشت می زد تا بچه ها شلوغ کاری نکنن منم همراهش بودم علی اقا ناگهان از دور پسری رو دید که داره اتاق معلم ها رو دید میزنه مسیر حرکتش رو به سمت اون پسر برگردوند و اروم از پشت سرش بهش نزدیک شد می دونستم میخواد چه کار کنه ولی جرات نداشتم به اون پسر اخطار بدم علی اقا ترکش رو به عقب برد و محکم به کون اون پسر زد اون پسر هم کونش رو با دست گرفت و به سرعت به عقب برگشت دیدم هم کلاسیم عادل هستش عادل از تعجب و ترس خشکش زده بود علی اقا با لبخند تمسخر امیزی که به لب داشت رو به عادل کرد و گفت "دیگه اون تو رو نگاه نکن باشه پسر خوب "

  

تحلیل خاطره دوم اسپنک

به نکات زیر دقت کنید :
1)عادل دقیقا مشابه من اسپنک شد 
2)عکس العمل عادل به اسپنک دقیقا مشابه عکس العمل من بود 
3)علی اقا دقیقا همون جمله "دیگه اون تو رو نگاه نکن پسر خوب "رو به عادل گفت
4)علی اقا به این کار عادت کرده بود و از این کار لذت می برد
5)این حادثه خاطره اسپنک شدن خودم رو در ذهن من ماندگار کرد 
6)با دیدن اسپنک شدن عادل به نحوه اسپنک شدن خودم پی بردم 

خاطره سوم اسپنک

برای سال پنجم دبستان دوباره خونمون رو عوض کردیم و این بار به علی آباد شهریار رفتیم تو مدرسه جدید چون جمعیتمون کم بود ناظم نداشتیم به خاطر همین مدیر نقش ناظم رو ایفا می کرد و از بچه های شَر مدرسه به عنوان مُبصر کلاس استفاده می کرد تا قابلیت ساکت کردن کلاس رو داشته باشن مدیرمون که یک مرد رَشتی میان سال بود همون اول سال تهدید کرده بود که هرکی رو مبصر کلاس اسمش رو به عنوان بی نظم ها به مدیر بده بدجور کتک میزنه مبصر کلاس ما جواد نام داشت اوایل سال بچه ها شلوغ می کردن و جواد اسمشون رو تو کاغذ می نوشت و تحدید می کرد که به مدیر میده یک روز که معلممون دیر کرده بود و بچه ها خیلی شلوغ می کردن ناگهان مدیرمون با عصبانیت در کلاس رو باز کرد یک خطکش فلزی به دست داشت و با عصبانیت به جواد گفت اسم شلوغ ها رو بهش بده جواد اسم دوتا از بچه ها به نام های  "شهریار" و "سجاد" رو نوشته بود مدیر وسط کلاس بین دو ردیف وایستاد و داد زد: شهریار کیه؟ بیاد پای تخته، شهریار بقل دستیه من بود و از صندلیش بلند شد و در حالی که از کنار مدیر رد می شد که پای تخته بره مدیر با خط کش ضربه محکمی به کمرش زد شهریار رفت پای تخته در حالی که کمرش رو با دستش می مالید مدیر اسم سجاد رو خوند و گفت سجاد بیاد بیرون سجاد هم وقتی از کنار مدیر رد می شد ابتدا مدیر ضربه ای به کمرش و بعد ضربه ای به کونش زد سجاد هم رفت پای تخته در حالی که با یک دستش کمرش و با دست دیگه کونش رو می مالید مدیر به هر دو شون گفت دستاتون رو جفت کنید شهریار و سجاد دستاشون رو جفت کردن و نفری 5 ضربه با خط کش به دستاشون ضربه زد مدیر ما رو تحدید کرد که بار دیگه صدامون رو بشنوه فُلان و بَهمان میکنه و از کلاس رفت بیرون سجاد و شهریار هم رفتن سر جاشون نشستن تا مدیر پاش رو گذاشت بیرون 
جواد زد زیر خنده و گفت: دیدید چه طور در کون سجاد زد
 سجاد گفت:دردم نیومد
جواد گفت:آره دیدم چطور مثل سگ داشتی کونت رو میمالوندی 
سجاد گریه کرد  

 
  
   

تحلیل خاطره سوم اسپنک

به نکات زیر دقت کنید :
1)اسپنک سجاد بدترین و درد آورترین نوع اسپنک بود چرا که ضربه بسیار محکم بود و خطکش آهنی بسیار دردناک است
2)اسپنک سجاد تحقیرآورترین نوع اسپنک بود چرا که با گریه او همراه بود 
3)اسپنک سجاد خاطره اسپنک خودم را در ذهنم زنده کرد

خاطره چهارم اسپنک

وقتی سال پنجم دبستان ،امتحانات نهایی را دادیم در تعطیلات تابستان آن زمان ها بازی پسرها دوچیز بود: یکی کارت بازی و دیگری تیرکمون مگسی
 

Image result for کارت فوتبالی ایدین

اونوقت ها تو تابستان انقدر بچه ها با تیرکمون مگسی بازی می کردن که رو زمین پر از تیر ،تیرکمون بود به خاطر همین ما تیرهامون رو از روی زمین پیدا می کردیم یک روز ساعت 3 ظهر مرداد ماه داشتم  دنبال تیر رو زمین می گشتم سرم رو زمین بود و از کنار بلوار رَد می شدم هیچکس تو خیابون نبود تمام بلوار رو درخت کاشته بودن و وسط بلوار خالی بود ولی درختها اجازه مشاهده توی بلوار رو نمی دادن سرم انقدر به زمین بود که حواسم از همه جا غافل بود ناگهان نیم رخ سمت راست کونم به شدت سوخت سرم رو از زمین بلند کردم که صدای برخورد شیع کوچکی به آسفالت رو شنیدم دیدم یک تیر داره رو زمین غَلت می خوره تیر رو با تعجب از روی زمین برداشتم و در حالی که انگار باسنم رو نیشگون گرفته باشن داشتم فکر می کردم که این تیر از کجا اومده ناگهان دیدم درختها کنار رفت و یک پسر 15 یا 16 ساله با شلوار کُردی و چهره بسیار شَر و با تیرکمونی در دست که به سمت من نشونه رفته بود از توی بلوار ظاهر شد از ترس خشکم زد با خودم گفتم این کیه؟ چرا من رو با تیرکمون زد از من چی می خواد ؟پسره تیرکمون رو به سمت من نشونه گرفته بود و بهم گفت: اون تیر رو بده به من ،با ترس تیر رو بهش دادم بعد بهم گفت :خوب حالا برو و به کسی چیزی نگو 
در حالی که ازش دور می شدم یک تیر دیگه از پشت به کونم زد
 تیر دوم رو که زد پا به فرار گذاشتم 
چند دقیقه بعد یک جای خلوت پیدا کردم و شروع کردم به مالیدن کونم اون پسر رو دیگه هرگز ندیدم 

  

تحلیل خاطره چهارم اسپنک

 به نکات زیر دقت کنید :
1)این بار نیز مثل خاطره اول من غافلگیر شدم 
2)بیماری سادیسم از گذشته ها حتی در افراد سن پایین وجود داشته است 
3)نشناختن و ندیدن مجدد آن پسر من را در خُماری شناخت و به خاطر آوردن چهره آن فرد گذاشته است 
4)این خاطره کلید بیماری مازوخیسم در وجود من است چرا که در ابتدای سن بلوغ رخ داد

اسپنک چهارم در ابتدای بلوغ کلید بیماری مازوخیسم

بعد از اینکه توسط تیرکمون اسپنک شدم به خونه رفتم خونه خالی بود بی اختیار به یاد اسپنک توسط علی اقا و ماجرای اسپنک سجاد افتاده بودم تیر کمونم رو برداشتم و سعی کردم با تیر کمون خودم رو اسپنک کنم دیدم نمیشه و تیر خطا میره رو زمین خوابیدم و دستم رو به پشت باسنم بردم تا تیری به کونم بزنم ودر حال این کار باید کیرم رو به زمین فشار می دادم بی اختیار دیدم وقتی کیرم رو به زمین فشار می دم لذتی که تا به اون روز حس نکرده بودم در وجودم نمایان شده کیرم رو بیشتر به زمین فشار دادم و به اسپنک بیشتر فکر کردم و انقدر کیرم رو با زمین بازی دادم تا آبم اومد نفسم بند اومده بود و قلبم تند تند می زد شلوارم رو در آوردم و دیدم مایع سفید رنگی رو شلوارم ریخته خیلی خوشم اومد فهمیدم هر موقع به اسپنک فکر می کنم این اطفاق می افته از اون روز بدون اینکه اطلاع دقیقی از سکس و خود ارزایی داشته باشم با فکر کردن به خاطرات اسپنک و فشار دادن خودم به زمین خود ارزایی می کردم بعد از چند ماه که شهوت دوران بلوغم کم شد از فکر به اسپنک وارد اقدام عملی شدم روبروی پنجره اتاقم وایمیستادم و به مشابه خاطره اول با شلنگ در کونم می زدم و یا مشابه خاطره چهارم خودم رو با تیر کمون اسپنک می کردم بعد از مدتی پیشرفت کردم دست به اقدام های عجیب و غریب مثل :سوزاندن کونم با سیگار،انداختن زنبور روی کونم تا کونم رو نیش بزنه ،فرو کردن سوزن سرنگ روی کونم،زدن زنجبیل رو سوراخ کونم  تا موجب خارش و سوزش مقعد بشه و...کردم من به تمام معنا به بیماری مازوخیسم مبتلا شده بودم

 

درمان مازوخیسم

فکر اسپنک شدن من توسط علی اقا در وجودم نهادینه شده و جزو خاطرات اصلی من شده بود چرا که روزی چند مرتبه بهش فکر می کردم و داعما سعی می کردم با جلوی پنجره وایستادن اون خاطره رو برای خودم تکرار کنم برام عقده شده بود که یکی رو مشابه خودم پیدا کنم تا من رو اسپنک کنه ولی فکر می کردم من تنها فردی رو زمین هستم که از درد کشیدن لذت میبره تا اینکه به سال دوم دبیرستان رسیدم و با پسری به نام شاهین آشنا شدم 
من و شاهین هر دو دانش اموز سال دوم ریاضی فیزیک مدرسه امام رضای کهنز شهریار بودیم بعد از مدتی با هم دوست صمیمی شدیم یک روز که شاهین رو به باغمون دعوت کرده بودم اطفاقی مشروب های بابام رو از توی علف ها پیدا کردیم شاهینم که بدتر از من اهل ذکریا بود با هم شروع کردیم به خوردن ذکریا به قول مشروب خورها "مستی و راستی "تو حالت مستی شاهین از من پرسید:تو توی زندگیت چی دوست داری ؟منم راز دلم رو برای بار اول به شاهین گفتم و بهش گفتم که دوست دارم با ترکه به کونم بزنند شاهین گفت:منم همین طورم بیا با ترکه به کون هم بزنیم بعد همین کار رو هم کردیم و همدیگه رو اسپنک کردیم 
روز بعد تو مدرسه با برنامه ریزی قبلی شاهین رو به خونه بردم و بهش گفتم که سالها دنبال یکی مشابه خودم میگشتم تا فهمیدم تو هم از تنبیه در کونی خوشت مییاد و بعد خاطره اسپنک شدن خودم رو توسط علی اقا براش تعریف کردم شاهین هم که با تعریف کردن داستان من خجالتش ریخته بود داستانش رو برام تعریف کرد 
داستان شاهین ساده تر از مال من بود دوران دبستان معلم ریاضی، شاهین رو پای تخته می بره و شاهین نمیتونه درس جواب بده و بعد معلم گوش شاهین رو می گیره و باضربه ای به کونش اون رو میفرسته سر جاش و در هنگام ضربه بهش میگه:
"بتمرگ سر جان کُر خر احمق با این درس خوندنت"
به شاهین گفتم تو من رو به سبک علی اقا اسپنک کن و من تو رو به سبک معلم ریاضی اسپنک می کنم 
من چند بار رو به پنجره وایستادم  و شاهین من رو اسپنک کرد و وقتی بر میگشتم شاهین می گفت"دیگه اونجا رو نگاه نکنی باشه پسر خوب"و من هم گوش شاهین رو می گرفتم و بهش در کونی می زدم و می گفتم "بتمرگ سر جان کُر خر احمق با این درس خوندنت"و بعد از اتمام اسپنک دوتایی جق میزدیم 
بعد از اون کارمون همین شده بود و همدیگه رو با نیشگون گرفتن یا اُردنگی زدن یا کف دست تو خیابون یا مدرسه اسپنک می کردیم 
پس از مدتی دیگه هیچ کدومون از اسپنک شدن لذت نمی بردیم چرا که عُقده دوران کودکیمون خالی شده بود مازوخیسم ما درمان شده بود ولی ایراد کار اینجا بود که از کتک زدن همدیگه لذت میبردیم مازوخیسم ما به سادیسم تبدیل شده بود 

  

تبدیل مازوخیسم به سادیسم

در پست بالا گفتم که رابطه اسپنک من و شاهین باعث شده بود دیگه از اسپنک شدن بدمون بیاد چرا که عقده اسپنک شدنمون خالی شده بود ولی لذت اسپنک کردن زیر دندونمون رفته بود و به عبارتی به جای مازوخیسم ،سادیسم گرفته بودیم 
من و شاهین تو بلوار قایم می شدیم و پسر بچه ها رو با تیرکمون اسپنک می کردیم (این ایده من از خاطره 4 بود)و گاهی سوزن سرنگ رو تو جاهای شلوغ تو کونشون می کردیم اگر بچه ای رو تنها گیر می آوردیم به بهونه های بنی اسراعیلی اسپکینگش می کردیم و اون بچه ها به خاطر شرم و حیا به کسی چیزی نمی گفتن در حالت کلی کابوس بچه های دبستانی محله شده بودیم و همشون ازمون می ترسیدن 
کافی بود تو مدرسه کسی اسپنک بشه ما انقدر جلوی دیگران تحقیرش می کردیم که طرف به مرگش راضی بشه یک بار یک پسر سال اول دبیرستانی در حالی که زنگ تفریح خورده بود و بچه ها وارد سالن می شدن داشت از سالن خارج می شد که بره آب بخوره ناظم مدرسه با شلنگ در کونش زد و اون پسر باسنش رو گرفت و به عقب خودش نگاه کرد ناظم رو دید و ناظم بهش گفت کجا؟برگرد سر کلاس ،من و شاهین که شاهد  ماجرا بودیم به عمد با صدای بلند خندیدیم و به ناظم گفتیم :اقای شعبان زاده دمت گرم خیلی باحال بود بقیه هم به هوای خندیدن ما خندیدن پسره بدبخت بد سرخ شده بود من و شاهین هر دومون راست کرده بودیم

  

خاطره تکمیلی

سال اول راهنمایی تو مدرسه معلم ،شهریار درس می خوندم زنگ تفریح یک پسره داشت از پنجره اتاق معلم ها رو نگاه می کرد ناظم مدرسه که می خواست بره اداره آموزش و پروش و چوب و ترکه دستش نبود با دیدن اون پسر با کف دستش به باسن پسر زد و در حالی که عجله داشت با لبخندی به لب راهی اداره شد همه کسانی که شاهد ماجرا بودن خندیدن اون پسر که کونده پُررو بود برگشت گفت: "کیر خر"
اونجا بود که فهمیدم انگار هرکی از پنجره، اتاق معلم ها رو نگاه کنه از تنها جایی که کتک می خوره در کونشه 
 

چرا اسم من عطا مروج است

تو سال اول راهنمایی در مدرسه معلم، شهریار یک همکلاسی داشتم به نام "عطا مروج"عطا پسری خوشگل و خوش هیکل و بسیار خوشتیپ بود یک روز معلم تاریخ از میز اول شروع کرد به درس پرسیدن هر کسی که درس بلد نبود معلم می گفت بره پای تخته و تو صف کتک خوردن وایسه نوبت به عطا که رسید عطا دستش شکسته بود و به معلم گفت :اقا ما دستمون شکسته بود به خاطر همین نتونستیم درس بخونیم معلم با عصبانیت پس گردنی بهش زد و از یخش گرفت و با ترکه ای که در دست داشت به کونش زد و پرتش کرد جلوی کلاس و گفت "مرتیکه اَنتر بهش میگم چرا درس نخوندی به من میگه دستم شکسته "
عطا خوشگلترین پسری بود که اسپنک شدنش رو  دیدم تو 20 سالگی عطا رو توخیابون دیدم بسیار شبیه عکس زیر بود 

  

عکس هایی از مدرسه جهاد فردوسیه



اینم عکس پنجره ای که من در حال نگاه کردن بهش اسپنک شدم (پنجره وسط)به دو پنجره اول دقت کنید رنگ سفید بهشون زده شده تا دانش آموزان نتونن اتاق معلم ها رو نگاه کنن
 
عکس هایی دیگر از مدرسه قدیمی جهاد (البته این مدرسه العان دیگه مخروبه شده و ازش به عنوان انبار استفاده میشه )

عکس های اسپنک(بخش 1)

http://cdn.content.teengaydick.com/120/150398/8916a351d09dfe08ef79a56dd105a40e/1640243.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/150398/8916a351d09dfe08ef79a56dd105a40e/1640244.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/150398/8916a351d09dfe08ef79a56dd105a40e/1640242.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/150398/8916a351d09dfe08ef79a56dd105a40e/1640248.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/150398/8916a351d09dfe08ef79a56dd105a40e/1640254.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/150398/8916a351d09dfe08ef79a56dd105a40e/1640260.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/104/90257/c717dc861510cc4b5f1e771fbebf6ba3/04.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/104/90257/c717dc861510cc4b5f1e771fbebf6ba3/08.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/104/90257/c717dc861510cc4b5f1e771fbebf6ba3/09.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/104/90257/c717dc861510cc4b5f1e771fbebf6ba3/10.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/86030/db225d865d2aa12f26f36875dd220305/12.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/86030/db225d865d2aa12f26f36875dd220305/10.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/86030/db225d865d2aa12f26f36875dd220305/09.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/86030/db225d865d2aa12f26f36875dd220305/07.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/202/141290/c672fd48958b28d511c31f951c6decc5/1250750.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/202/141290/c672fd48958b28d511c31f951c6decc5/1250751.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/202/141290/c672fd48958b28d511c31f951c6decc5/1250752.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/94927/a9b915c5a14143c221aad409af16dafd/13.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/94927/a9b915c5a14143c221aad409af16dafd/02.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/94927/a9b915c5a14143c221aad409af16dafd/03.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/94927/a9b915c5a14143c221aad409af16dafd/04.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/83824/5bbe392578515cfc244bb53d91010f85/05.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/83824/5bbe392578515cfc244bb53d91010f85/07.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/83824/5bbe392578515cfc244bb53d91010f85/06.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/83824/5bbe392578515cfc244bb53d91010f85/11.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/83824/5bbe392578515cfc244bb53d91010f85/10.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/83824/5bbe392578515cfc244bb53d91010f85/15.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/83824/5bbe392578515cfc244bb53d91010f85/18.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/83824/5bbe392578515cfc244bb53d91010f85/21.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/83824/5bbe392578515cfc244bb53d91010f85/20.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/12/113597/4b5537512a79f2fb9845b56152b0530f/580734.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/12/113597/4b5537512a79f2fb9845b56152b0530f/580735.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/12/113597/4b5537512a79f2fb9845b56152b0530f/580736.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/12/113597/4b5537512a79f2fb9845b56152b0530f/580737.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/12/113597/4b5537512a79f2fb9845b56152b0530f/580739.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/12/113597/4b5537512a79f2fb9845b56152b0530f/580740.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/12/113597/4b5537512a79f2fb9845b56152b0530f/580745.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/153182/9d446e8a160213ef592f43a4f0f5b572/1693321.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/153182/9d446e8a160213ef592f43a4f0f5b572/1693316.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/153182/9d446e8a160213ef592f43a4f0f5b572/1693317.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/153182/9d446e8a160213ef592f43a4f0f5b572/1693318.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/153182/9d446e8a160213ef592f43a4f0f5b572/1693322.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/153182/9d446e8a160213ef592f43a4f0f5b572/1693323.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/147963/3d39c4ab921d415e4d4ce56bea6fefa3/1496921.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/147963/3d39c4ab921d415e4d4ce56bea6fefa3/1496923.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/147963/3d39c4ab921d415e4d4ce56bea6fefa3/1496924.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/147963/3d39c4ab921d415e4d4ce56bea6fefa3/1496927.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/147963/3d39c4ab921d415e4d4ce56bea6fefa3/1496929.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/104/114362/6b632630ac8d0c039f0df47560a24a1b/597681.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/104/114362/6b632630ac8d0c039f0df47560a24a1b/597665.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/104/114362/6b632630ac8d0c039f0df47560a24a1b/597666.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/104/114362/6b632630ac8d0c039f0df47560a24a1b/597667.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/90346/df4e96b84fb8b11c8b2a313586e4fc67/11.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/90346/df4e96b84fb8b11c8b2a313586e4fc67/08.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/90346/df4e96b84fb8b11c8b2a313586e4fc67/09.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/90346/df4e96b84fb8b11c8b2a313586e4fc67/01.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/90346/df4e96b84fb8b11c8b2a313586e4fc67/13.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/84669/39fbc81a06914aa014bd835e2ecf5560/01.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/84669/39fbc81a06914aa014bd835e2ecf5560/04.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/84669/39fbc81a06914aa014bd835e2ecf5560/06.jpghttp://cdn.content.teengaydick.com/120/84669/39fbc81a06914aa014bd835e2ecf5560/08.jpghttp://cdn.helixstudios.net/media/fhg/st00_scene40/st00_scene40_7.jpghttp://cdn.helixstudios.net/media/fhg/st00_scene40/st00_scene40_8.jpghttp://cdn.helixstudios.net/media/fhg/st00_scene40/st00_scene40_6.jpghttp://cdn.helixstudios.net/media/fhg/st00_scene40/st00_scene40_5.jpghttp://cdn.helixstudios.net/media/fhg/st00_scene40/st00_scene40_3.jpghttp://cdn.helixstudios.net/media/fhg/st00_scene40/st00_scene40_4.jpghttp://cdn.helixstudios.net/media/fhg/hx108_scene70/hx108_scene70_8.jpghttp://cdn.helixstudios.net/media/fhg/hx108_scene70/hx108_scene70_3.jpghttp://cdn.helixstudios.net/media/fhg/hx108_scene70/hx108_scene70_6.jpghttp://cdn.helixstudios.net/media/fhg/hx112_scene61/hx112_scene61_1.jpghttp://cdn.helixstudios.net/media/fhg/st00_scene27/st00_scene27_1.jpghttp://cdn.helixstudios.net/media/fhg/st00_scene27/st00_scene27_2.jpghttp://cdn.helixstudios.net/media/fhg/st00_scene27/st00_scene27_6.jpghttp://cdn.helixstudios.net/media/fhg/st00_scene27/st00_scene27_7.jpghttp://cdn.helixstudios.net/media/fhg/st00_scene43/st00_scene43_1.jpghttp://cdn.helixstudios.net/media/fhg/st00_scene43/st00_scene43_4.jpghttp://cdn.helixstudios.net/media/fhg/st00_scene43/st00_scene43_5.jpghttp://cdn.helixstudios.net/media/fhg/st00_scene43/st00_scene43_7.jpghttp://cdn.helixstudios.net/media/fhg/st00_scene43/st00_scene43_6.jpghttp://cdn.helixstudios.net/media/fhg/st00_scene43/st00_scene43_8.jpg