این وبلاگ یک وبلاگ منحصر به فرد درباره اسپنک (spaking)یا همان "تنبیه درکونی" است تمام خاطرات این وبلاگ کاملا واقعی و بدون حتی یک کلمه بزرگ نمایی است به این وبلاگ تنها به دید شهوت رانی نگاه نکنید این وبلاگ دارای نکات دقیقی درباره علت پیدایش بیماری مازوخیسم(خودآزاری)و راه درمان آن و علل پیدایش بیماری سادیسم(دگر آزاری )است امیدواریم که مورد پسند شما واقع شود
با تشکر عطا مروج
۱۳۹۵ تیر ۹, چهارشنبه
خاطرات شما
این بخش برای خاطرات شماست اگر مایل بودید در قسمت نظرات همین بخش خاطره بدید تا در اینجا ثبت بشه
چه خوب که یادت میاد از کجا شروع شد! من نمیدونم فقط میدونم از خیلی بچگی با دیدن صحنه های اسپنکینگ تام و جری لذت میبردم و دلم میخواست چندبار تکرار شن، این قبل از سنی هست که چیزی از لذت جنسی بدونم برای همین تقریبن باور کردم که این تمایل جدی و ریشه ایه ناراضی هم نیستم، همسرم خیلی ازین تمایل من لذت میبره، بیشتر از زیر سلطه بودن من:))) من ماهی یه بار اسپنک میشم، پس چرا تمایلش از بین نمیره؟ حس میکنم کم کم رشد کرده، الان به بی دی اس ام علاقه مندم و از روی خوش شانسی همسرم هم تمایلاتش با من چفت از اب درومد الان که فکر میکنم خیلی بیچارگی بود اگه نمیتونستم اینو به شوهرم بگم و تا آخر عمر سکس های خسته کننده ی وانیلی(ساده) رو تحمل میکردم البته اینکه چطور به شوهر اخمخم فهموندم خودش داستان داره:)))) در کل مرسی بابت صداقتت، کیف داد بهم.
الان که دارم این متنو مینویسم حدود 8 سال گذشته از انتشار خاطرات شما آقای عطامروج و نمیدونم هنوزم سر میزنید به این وبلاگ که این متن منو بخونید یا نه تقریباً پنج سال میگذره از اولین آشنایی من با این وبلاگ و علت برخورد من با وبلاگ شما سرچ کردن من روی گوگل درمورد سوتی های قرآن بود که تا چندین ماه مطالب وبلاگ شما در رابطه با تناقضات قرآن رو مطالعه میکردم و بسیار چیزها از این وبلاگ یاد گرفتم و امروز که دوباره بعد از چند سال اومدم سری به وبلاگ شما بزنم متوجه موضوع جدیدی شدم که قبلا در این وبلاگ مطالعه نکرده بودم و اون خاطرات اسپنک شدن شما بود وقتی تمام خاطرات اسپنک شدن شما رو خواندم و عکس هایی که در رابطه با اسپنک شدن منتشر کردید دیدم متوجه شدم این عکسها و سایت هایی که عکسها رو ازش دانلود کردید برام خیلی آشناست و به این نتیجه رسیدم که من و شما از دو نظر شبیه همیم یا با هم مشترکاتی داریم یکی آتئیست و دیگری همجنسگرایی و با توجه به اینکه از خاطرات شما متوجه شدم از لحاظ سن و سال حدودا 9سال از من بزرگتر هستید خواستم از شما خواهش کنم اگر ممکنه شرایطی رو فراهم کنید که چندتا سوال از شما بپرسم حالا میخواد از طریق آیدی تلگرام یا ایمیل باشه یا اینکه همین جا در قسمت کامنت های وبلاگ یعنی همین جایی که الان دارم این متنو براتون مینویسم باشه هرطور خودتون صلاح دانستید سوالاتم بیشتر در مورد وضعیت روحی و جسمی و روابط یک همجنسگرا در سنین حدود 40 سالگی هست حالا اگر در آینده دیدم جواب دادین و اجازه پرسش دادین واضح تر میپرسم به هرحال ممنون بابت این وبلاگ و مطالب مفید و کاربردی که منتشر کردید
چه خوب که یادت میاد از کجا شروع شد!
پاسخحذفمن نمیدونم
فقط میدونم از خیلی بچگی با دیدن صحنه های اسپنکینگ تام و جری لذت میبردم و دلم میخواست چندبار تکرار شن، این قبل از سنی هست که چیزی از لذت جنسی بدونم
برای همین تقریبن باور کردم که این تمایل جدی و ریشه ایه
ناراضی هم نیستم، همسرم خیلی ازین تمایل من لذت میبره، بیشتر از زیر سلطه بودن من:)))
من ماهی یه بار اسپنک میشم، پس چرا تمایلش از بین نمیره؟
حس میکنم کم کم رشد کرده، الان به بی دی اس ام علاقه مندم و از روی خوش شانسی همسرم هم تمایلاتش با من چفت از اب درومد
الان که فکر میکنم خیلی بیچارگی بود اگه نمیتونستم اینو به شوهرم بگم و تا آخر عمر سکس های خسته کننده ی وانیلی(ساده) رو تحمل میکردم
البته اینکه چطور به شوهر اخمخم فهموندم خودش داستان داره:))))
در کل مرسی بابت صداقتت، کیف داد بهم.
الان که دارم این متنو مینویسم حدود 8 سال گذشته از انتشار خاطرات شما آقای عطامروج و نمیدونم هنوزم سر میزنید به این وبلاگ که این متن منو بخونید یا نه
پاسخحذفتقریباً پنج سال میگذره از اولین آشنایی من با این وبلاگ و علت برخورد من با وبلاگ شما سرچ کردن من روی گوگل درمورد سوتی های قرآن بود که تا چندین ماه مطالب وبلاگ شما در رابطه با تناقضات قرآن رو مطالعه میکردم و بسیار چیزها از این وبلاگ یاد گرفتم و امروز که دوباره بعد از چند سال اومدم سری به وبلاگ شما بزنم متوجه موضوع جدیدی شدم که قبلا در این وبلاگ مطالعه نکرده بودم و اون خاطرات اسپنک شدن شما بود
وقتی تمام خاطرات اسپنک شدن شما رو خواندم و عکس هایی که در رابطه با اسپنک شدن منتشر کردید دیدم متوجه شدم این عکسها و سایت هایی که عکسها رو ازش دانلود کردید برام خیلی آشناست و به این نتیجه رسیدم که من و شما از دو نظر شبیه همیم یا با هم مشترکاتی داریم یکی آتئیست و دیگری همجنسگرایی
و با توجه به اینکه از خاطرات شما متوجه شدم از لحاظ سن و سال حدودا 9سال از من بزرگتر هستید خواستم از شما خواهش کنم اگر ممکنه شرایطی رو فراهم کنید که چندتا سوال از شما بپرسم حالا میخواد از طریق آیدی تلگرام یا ایمیل باشه یا اینکه همین جا در قسمت کامنت های وبلاگ یعنی همین جایی که الان دارم این متنو براتون مینویسم باشه هرطور خودتون صلاح دانستید
سوالاتم بیشتر در مورد وضعیت روحی و جسمی و روابط یک همجنسگرا در سنین حدود 40 سالگی هست
حالا اگر در آینده دیدم جواب دادین و اجازه پرسش دادین واضح تر میپرسم
به هرحال ممنون بابت این وبلاگ و مطالب مفید و کاربردی که منتشر کردید